خواست مردم و شعار ضد انقلاب!
مردم گرانی را دوست دارند و برای همین اعتراضی به گرانی ها تابحال نشده است والبته ضد انقلاب آن را شعاری برای انحراف کردن مردم قرار داده است. مفهوم گرانی به معنی رفاه بیشتر و افتخار بالاتر و کالای با کیفیت تر.اگر در گذشته مردم سراغ اجناس ارزان می رفتند برای اینکه فقیر تر بودند ولی امروز هیچ کس سراغ جنس ارزان را نمی گیرد و بلکه بیشتر به کیقیت آن فکر می کند و قیمت برایش مهم نیست. حتی اگر به نانوایی ها هم نگاه کنید هیچ کس نان ساده!(یعنی به قیمت دولتی) سفارش نمی دهد! همه برای کمی دانه کنجد و یا کمی آتش بیشتر، دوبرابر قیمت بالاتر می دهند. امروزه حتی ساندویچی ها هم می دانند که اگر کمی نان را بزرگتر بگیرند و یا سس بهتری بریزند میتوانند دوبرابر قیمت از مشتری بگیرند در حالیکه مشتری با رضایت بیشتری مغازه را ترک می کند.
شمار خودروهای گران قیمت تا 70میلیارد تومان، در شهر بیشتر از شمار خودروهای ارزان قیمت است. همه آنهایی هم که خودرو ارزان خریدند به امید ارتقا هست یعنی این خرید را نردبانی برای خرید های گرانتر قرار می دهند. لذا هیچکس از گرانی ناراحت نیست بلکه خوشحال هم هست، کسی که می خوابد و صبح که بیدار شد خودرو یا خانه و یا زمین او ارزش بیشتری پیدا کرده مگر دیوانه باشد که ناراحت شود. اما ضد انقلاب فکر می کند مردم ناراحت هستند! لذا برنج که گران می شود می گویند برنج وارد کنید! اما هیچ کس برنج وارداتی را که یک دهم برنج ایرانی است نمی خرد. و همین امر باعث می شود که برنج باز هم گرانتر شود. زیرا مردم ترجیح می دهند لاشه برنج ایرانی بخرند نه برنج تایلندی و غیره. و چون متقاضی بیشتر می شود باز هم بهای برنج داخلی گرانتر می شود. البته اگر دولت به فکر رفاه باشد، بهتر است پول برنج وارداتی را به تولید کنندگان داخلی بدهد و از انها بخرد! و یا بعنوان یارانه به حساب مردم واریز کند. اما گوش دادن به توصیه ها و تبلیغات ضد انقلاب، اولا نیروهای انقلابی را هم سخنگوی ضد انقلاب می کند. مانند آیت الله صدیقی یا قالیباف که مثلا برای فقرا دل می سوزانند ولی خودشان املاک نجومی دارند. با یک حساب ساده سرانگشتی میتوان فهمید که ضد انقلاب مردم را ما را نشناخته است و فقط پیش فرضهای ذهنی خود را حقنه می کند. اگر واردات برنج و کلزا(به بهانه کالاهای اساسی) را محاسبه کنیم از چند جنبه اقتصاد ما ضربه می زند: اول اینکه تولید داخلی را از بین می برد. زیرا دولت برنج خارجی را گران می خرد و ارزان می فروشد . دوم اینکه این پولها را از کجا می اورد؟ آیا همان پولهایی نیست که بعنوان مالیات از مردم گرفته یا پول نفتی است که باید بین مردم تقسیم می شده؟ ما شاهدیم با تمام تحریکاتی که دشمنان می کنند کسی برای گرانی و یا تورم اعتراضی نمی کند زیرا به معنی رونق اقتصادی و درآمد و اشتغال برای همه است. بلکه اعتراضاتی که الان هست به بیعدالتی در حقوق و دستمزد است و این راه درست را نشان می دهد معلمان قشر فرهیخته مملکت هستند ولی از نظر در امدی درجه سوم و آخر را دارا می باشند. راه حل هم این نیست که حقوق آنها را زیاد کنیم! بلکه باید حقوق های نجومی را از بین ببریم بطوریکه بالاترین حقوق، در امد یک معلم بشود. نه اینکه هرکس پستی داشت برای خودش حقوق های نجومی تصویب کند. کاهش تعداد نجومی بگیران از سه جهت به نفع مردم و دولت است: اولا که کسر بودجه بوجود نمی اید زیرا 90درصد بودجه دولت نصیب این نجومی بگیران می شود البته تحت عنوان های مختلف از قبیل حق مدیریت، پاداش، حق جلسه و حتی مدیریت پروژه های ناتمام! و فرسوده و خوابیده! دومین اثر ان کاهش تراز پرداختی است یعنی معلم می بیند که حقوقش از همه بیشتر است. سوم هم ارزانی است چرا که خرید هایی کیلویی آنها متوقف می شود.
Expensive demands of the people and anti-revolutionary slogans!
The people love the expensive, and that is why there has been no protest against the expensive, but the counter-revolution has made it a slogan to divert the people. The concept of expensive means more prosperity and higher pride and better quality goods. If in the past people went for cheap goods because they were poorer, but today no one goes for cheap goods and rather thinks more about its quality and price It does not matter to him. Even if you look at the bakeries, no one orders plain bread (at the government price)! Everyone pays twice as much for a little sesame seeds or a little more fire. Today, even sandwiches know that if they make a little bigger bread or add a better sauce, they can charge twice as much as the customer, while the customer leaves the store more satisfied. The number of expensive cars up to 70 billion tomans in the city is more than the number of cheap cars. All those who bought cheap cars are hoping for an upgrade, which means that they will buy this ladder for more expensive purchases. Therefore, no one is upset about the price, but he is also happy, someone who sleeps and wakes up in the morning, his car or house or land is more valuable unless he is crazy to be upset. But the counter-revolution thinks people are upset! Therefore, when rice becomes more expensive, they say import rice! But no one buys imported rice, which is one tenth of Iranian rice. And that makes rice even more expensive. Because people prefer to buy Iranian rice carcasses rather than Thai rice and so on. And as the demand increases, the price of domestic rice becomes more expensive. Of course, if the government cares about welfare, it is better to give the imported rice money to domestic producers and buy from them! Or deposit in people"s accounts as a subsidy. But listening to counter-revolutionary advice and propaganda, first of all, makes the revolutionary forces the counter-revolutionary spokesman. Like Ayatollah Siddiqui or Qalibaf, who, for example, feel sorry for the poor but have astronomical property themselves. With a simple finger calculation, it can be understood that the counter-revolution has not known the people to us and only injects its mental presuppositions. If we calculate the import of rice and rapeseed (under the pretext of basic commodities), it will hit our economy in several ways: First, it will destroy domestic production. Because the government buys foreign rice at a high price and sells it cheap. Second, where does he get this money from? Is it not the same money that was taken from the people as a tax or the oil money that should have been distributed among the people? We see that despite all the provocations made by the enemies, no one is protesting against inflation because it means economic prosperity and income and employment for all. Rather, the current protests are against pay injustice, and this shows the right way. Teachers are the educated class of the country, but they have the third and last rank in terms of income. The solution is not to increase their salaries! Rather, we must abolish astronomical salaries so that the highest salary becomes a teacher"s income. Not that anyone holding a post should approve astronomical rights for themselves. Reducing the number of astrologers is in the interest of the people and the government in three ways: First, there is no budget deficit because 90% of the government budget goes to these astrologers, under various headings such as management fees, bonuses, meeting fees and even project management. Unfinished! And worn out and asleep! The second effect is to reduce the balance of payments, which means that the teacher sees that his salary is higher than everyone else. The third is cheap because their purchases per kilogram will stop.
مطالب غالیة للشعب وشعارات معادیة للثورة !
الناس یحبون الثمن ، ولهذا لم یکن هناک احتجاج على الغلاء ، لکن الثورة المضادة جعلت منه شعارًا لصرف الناس. إن مفهوم الغلاء یعنی المزید من الازدهار والفخر العالی والسلع ذات الجودة الأفضل. إذا کان الناس فی الماضی قد ذهبوا لشراء سلع رخیصة لأنهم کانوا أفقر ، لکن الیوم لا أحد یذهب لشراء سلع رخیصة ویفکر أکثر فی جودتها وسعرها. له. حتى لو نظرت للمخابز فلا أحد یأمر بالخبز العادی (بسعر الحکومة)! یدفع کل شخص ضعف المبلغ مقابل القلیل من بذور السمسم أو القلیل من النار. الیوم ، تعرف حتى السندویشات أنه إذا صنعوا خبزًا أکبر قلیلاً أو أضافوا صلصة أفضل ، فیمکنهم شحن ضعف ما یتقاضاه العمیل ، بینما یغادر العمیل المتجر أکثر رضا. عدد السیارات باهظة الثمن حتى 70 ملیار تومان فی المدینة هو أکثر من عدد السیارات الرخیصة. کل أولئک الذین اشتروا سیارات رخیصة یأملون فی الترقیة ، مما یعنی أنهم سیشترون هذا السلم لمشتریات أکثر تکلفة. لذلک ، لا أحد ینزعج من السعر ، لکنه أیضًا سعید ، فالشخص الذی ینام ویستیقظ فی الصباح ، سیارته أو منزله أو أرضه یکون أغلى ما لم یکن مجنونًا لیغضب. لکن الثورة المضادة تعتقد أن الناس مستاؤون! لذلک ، عندما یصبح الأرز أکثر تکلفة ، یقولون استیراد الأرز! لکن لا أحد یشتری الأرز المستورد ، وهو عُشر الأرز الإیرانی. وهذا یجعل الأرز أکثر تکلفة. لأن الناس یفضلون شراء جثث الأرز الإیرانی بدلاً من الأرز التایلاندی وما إلى ذلک. ومع زیادة الطلب ، یصبح سعر الأرز المحلی أکثر تکلفة. بالطبع ، إذا کانت الحکومة تهتم بالرفاهیة ، فمن الأفضل إعطاء أموال الأرز المستورد للمنتجین المحلیین وشرائها منهم! أو الإیداع فی حسابات الناس کإعانة. لکن الاستماع إلى النصائح والدعایة المضادة للثورة ، أولاً وقبل کل شیء ، یجعل القوى الثوریة الناطق باسم الثورة المضادة. مثل آیة الله صدیقی أو قالیباف ، الذین ، على سبیل المثال ، یشعرون بالأسف على الفقراء ولکن لدیهم خصائص فلکیة بأنفسهم. بحساب بسیط بالإصبع ، یمکن أن نفهم أن الثورة المضادة لم تعرف الناس لنا وتکتفی بضخ افتراضاتها العقلیة المسبقة. إذا قمنا بحساب استیراد الأرز وبذور اللفت (بحجة السلع الأساسیة) ، فسوف یلحق الضرر باقتصادنا بعدة طرق: أولاً ، سوف یدمر الإنتاج المحلی. لأن الحکومة تشتری الأرز الأجنبی بسعر مرتفع وتبیعه بسعر رخیص. ثانیًا ، من أین أتى بهذا المال؟ ألیس هو نفس المال الذی یؤخذ من الناس کضریبة أو أموال النفط التی کان ینبغی توزیعها على الناس؟ نرى أنه بالرغم من کل استفزازات الأعداء ، لا أحد یحتج على التضخم لأنه یعنی الرخاء الاقتصادی والدخل والعمالة للجمیع. بل إن الاحتجاجات الحالیة ضد الظلم فی الأجور ، وهذا یدل على الطریق الصحیح ، فالمعلمون هم الطبقة المتعلمة فی البلاد ، لکنهم یحتلون المرتبة الثالثة والأخیرة من حیث الدخل. الحل لیس زیادة رواتبهم! بل یجب إلغاء الرواتب الفلکیة بحیث یصبح أعلى راتب دخل المعلم. لا یعنی أن أی شخص یشغل منصبًا یجب أن یوافق على الحقوق الفلکیة لأنفسهم. إن تقلیص عدد المنجمین فی مصلحة الشعب والحکومة بثلاث طرق: أولاً ، لا یوجد عجز فی المیزانیة لأن 90? من المیزانیة الحکومیة تذهب إلى هؤلاء المنجمین ، تحت عناوین مختلفة مثل الرسوم الإداریة ، والمکافآت ، ورسوم الاجتماعات. وحتى إدارة المشروع. وتهالک ونام! الأثر الثانی هو تقلیص میزان المدفوعات مما یعنی أن المعلم یرى أن راتبه أعلى من أی شخص آخر. والثالث رخیص لأن مشتریاتهم من الکیلوجرام ستتوقف.